گویش مراغی ٬ شایسته ثبت در فهرست یادگارهای جهانی یونسکو ميراث خبر٬ شکوفه آذر ایران پس از چهار سال که از تصویب و رسميت یافتن اعلاميه شاهکارهای شفاهی و غير ملموس یونسکو می گذرد٬ برای نخستين بار در سومين اجلاس مقدماتی یونسکو قرار است پرونده نوروز را به عنوان یک شاهکار مشترک ميان کشورهای حوزه تمدنی ایران و گویش مراغی را به عنوان یک ميراث ملی برای ثبت در فهرست یونسکو پيشنهاد دهد. گویش مراغی گویشی است که تنها در 15 روستای الموت به آن تکلم می شود و دارای ویژگی های یک گویش باز مانده از زبانی باستانی است. برخی معتقدند که در ایران گویش های دیگری نيز وجود دارد که دارای اهميت های ویژه است و می تواند به عنوان ميراث معنوی و غير ملموس به ثبت جهانی برسد. از سوی دیگر دکتر سعيد عریان٬ ریيس پژوهشکده زبان و گویش و نماینده ایران در اجلاس یونسکو برای تصویب کنوانسيون ميراث معنوی٬ معتقد است که ایران در هر صورت باید از ميان انبوه ميراث معنوی و شفاهی خود که از نياکان ایرانی برای ما باقی مانده است٬ یکی را برای ثبت به یونسکو پيشنهاد می داد و گویش مراغی به دلایل علمی و نيز به دليل در خطر بودن٬ این قابليت را دارد که توجه جهان را به خود معطوف کند. در این گزارش تلاش می شود تا با چشم اندازی به وضعيت این گویش در گذشته و حال٬ پراکندگی آن و فرهنگ ویژه این گویش وران٬ نظر موافقان و مخالفان این پرونده را نشان دهيم. گویش مراغی٬ گویشی است که مانند دیگر گویش های ایرانی کار تحقيق درباره آن بسيار کم صورت گرفته است. شاید بتوان به طور قطعی گفت که تعداد مقالاتی که درباره گویش مراغی چاپ شده است٬ به تعداد انگشتان یک دست نمی رسد. از این ميان تعداد مقالاتی که مستنادات تاریخی و علمی داشته باشند نيز٬ اندک تر است. یکی از این مقالات٬ مقاله «گوناگونی های زبانی در اجتماع مراغی های رودبار و الموت» نوشته دکتر یدالله پرمون٬ عضو هيات علمی پژوهشکده زبان و گویش و مدیر گروه پژوهش زبان و گویش رایج است. مقاله دیگری که اخيرا منتشر شده است و در بخشی از آن به طور خاص و در مابقی مقاله به طور عام به «مراغی ها» و «کله بزی ها» اشاره شده است٬ مقاله خواندنی مهرداد ملکزاده با نام «سرزمين پریان در خاک مادستان» است که در آذر 1381 در «نامه فرهنگستان» از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر شده است. برخی دیگر از کسانی که مقالاتی تحقيقی درباره مراغی ها نوشته اند٬ از این قرارند: «عارف قزوینی» در سال 1314؛ «پورداوود» و «گلریز»در سال 1337؛« احسان یار شاطر» در سال 1346؛ «ورجاوند» در سال 1349 و ... که هر یک بسته به سليقه یا حوزه مطالعاتی خود بيشتر به فرهنگ این قوم کوچک معروف به «کله بزی ها»پرداخته اند و کمتر به زبان. به جز این ها٬ یک پایگاه اینترنتی با نام «اتنولوگ» در سال 2003 نيز اطلاعات مختصری درباره فرهنگ و زبان مراغی ها ارائه کرده است. مقاله دکتر یدالله پرمون که اخيرا منتشر شده است و در نشریه «نامه پژوهشنامه» از سوی پژوهشکده مردم شناسی منتشر شده است٬ دقيقا به پراکندگی این گویش در ميان روستاهای الموت اشاره کرده است. به استناد این مقاله15 ٬ روستا در الموت قزوین با پراکندگی در ميان استان های مازندران٬ تهران٬ گيلان و زنجان با نام های گرمارود سفلا٬ دیکين٬ غوره در٬ اویرک٬ علی آباد٬ وشته٬ یوج٬ موشقين٬ دورچاک٬ زنا سوج٬ ورتوان٬ سپوهين٬ سوته کش٬ اسبمرد و کش آباد عليا وجود دارند که به این گویش کهن سخن می گویند. این روستا ها جملگی در مناطقی صعب العبور قرار دارند و تعداد ساکنينی که به گویش مراغی سخن می گویند٬ بيش از هزار تن نيست. از نظر زبانشناسان٬ گویشی که بيش از هزار تن گویش ور نداشته باشد٬ گویشی رو به انقراض محسوب می شود. این گویش به زعم زبانشناسان٬ گویشی ویژه است که دارای ویژگی های بازمانده از یک زبان کهن یا باستانی است. در مقاله حاضر٬ به طور کامل به این مسئله پرداخته خواهد شد که چه ویژگی هایی در یک گویش می تواند نشانگر کهن سالی آن باشد؟ اما پيش از آن باید دید که چه عواملی باعث شده است که این گویش٬ خصایص زبانی یک گویش با منشاء تاریخی را در خود حفظ کند. تحقيقاتی که تا کنون انجام شده است٬ نشانگر دو عامل مهم است: 1. این روستاها در ميان کوه های صعب العبور قرار دارند. این دشواری رفت و آمد و قرار داشتن این روستا ها در یک بن بست طبيعی٬ باعث شده است که این منطقه از دیر باز تا کنون محل رفت و آمد های مکرر از نواحی مختلف٬ نباشد. دکتر پرمون در مقاله خود نوشته است:«صعب العبور بودن اقامتگاه مراغی ها یکی از عواملی است که گونه های زبانی منحصر به فرد و «اصيل» آن ها را از گزند تحریف و آسيب در امان نگه داشته است.» 2. مردم این جوامع کوچک روستایی به استناد منابع تاریخی از دیر باز تا کنون٬ رفتاری سنت گرا و راز آلود داشته اند و در خبرگزاری ميراث فرهنگی انزوای فرهنگی نسبی یا خویشاوندی به سر برده اند. یعنی دارای رفتار٬ آداب٬ رسوم و آیين هایی هستند که فقط در درون جامعه فرهنگی کوچک خود آنان وجود دارد و مردمان آن خود را نسبت به رعایت آن بسيار پایبند می دانند. دکتر احسان یار شاطر٬ پژوهشگر و ایرانشناس٬ در مقاله خود با عنوان«زبان های ایرانی٬ الموت و رودبار الموت و کوهپایه» که در سال 1346 در نشریه ایرانشناسی٬ شماره 1 منتشر شده٬ آورده است:«[زبان مراغی] زبانی است که در هفت٬ هشت٬ ده از دهات رودبار الموت به آن گفت و گو می کنند. مردمی که به این زبان متکلم اند و خود را «مراغی» می نامند گروه ممتاز و مشخصی هستند که اگر چه شيعی مذهب اند٬ مانند یزیدی های عراق جز با گروه خود وصلت نمی کنند و آنها که در ایمان خود راسخ اند٬ غذای دیگران را نمی خورند و یک رشته آداب و مراسمی دارند که آنها را از ساکنان دیگر رودبار مشخص می کند. برخی از این آداب سری است و جز به افراد گروه آشکار نيست و مراغيان متعهدند که سر این آداب را بروز ندهند... مراغيان حيوان آبستن را ذبح نمی کنند و زن را تا چهل روز پس از وضع حمل از دیگران مجزا نگه می دارند و جداگانه غذا می دهند. پنير را با شيردان گاو یا گوسفند به ترتيبی خاص درست می کنند و جز آن را نمی خورند. پنج روز آخر سال را روزهای مخصوص می شمارند و بعضی مراسم به جا می آورند و از جمله برای مردگان خيرات می کنند... بعيد نيست که نسبت برخی عقاید و آداب آنان به مذاهب التقاطی و باطنی پيش از اسلام برسد.» دکتر پرمون در مقاله خود آورده است:«گفته می شود که بنياد این فرهنگ٬ تنها٬ از مراغی به مراغی منتقل می شده٬ آن هم هنگامی که با یک خودی ازدواج می کرده است. «پشه ای ها» یا «پشایی ها»[ نامی که مراغی ها به غير مراغی ها می دهند] که اکثریت اهالی منطقه را تشکيل می دهند٬ هيچ گاه نتوانسته اند از راز های مراغی ها مطلع شوند». مهرداد ملکزاده نيز در مقاله خود٬ موضوع را از زاویه دیگری بررسی کرده است. او در مقاله اش به دنبال رد پای قبيله «پریکانی ها» یا «پریان» است. او در ادامه تحقيقاتی که «بهمن سرکاراتی» در سال 1350 شمسی و «بيوار» در سال 1985 ميلادی انجام داده بودند٬ به دنبال رد پای قبيله پریکانی ها در سرزمين «ماد» یا «مادستان» است. پس از بررسی های تطبيقی که این پژوهشگر٬ ميان تحقيقات موجود و در آثار تاریخی انجام داده است٬ در پایان٬ در سر فصلی با عنوان «بازماندگان مادی در دره های البرز مرکزی» به این نتيجه تقریبی رسيده است که دره طالقانی همان شاهک نشين «بریکانو» و دیار «پریکانيان» «مادی» است. وی آورده است:«پریکانيان از دیگر «مادان» جداگانه می زیستند و بيگانه و غریب و کافر به شمار می آمدند٬ چون اینان پریان را می پرستيدند و پرستش پریان خود رسمی ناپسند محسوب می شد. این را داده های دین شناسی تطبيقی بر ما روشن می سازند. در این جا باید افزود که پاره ای اشارات مردم شناختی امروزین نيز٬ به گونه ای شگفت انگيز٬ واقعيت حضور مردمانی غریب٬ نامتعارف و بيگانه خو [مراغی ها یا کله بزی ها] را در یکی از دره های غربی البرز مرکزی٬ دره الموت – دره ای اندکی غربی تر و البته به نسبت دور افتاده تر از دره طالقان تایيد می کند. » دکتر ابراهيم پورداوود٬ پژوهشگر و کارشناس فرهنگ و زبان های باستان در مقاله خود که در سال 1337 تحت عنوان «مراغيان رودبار قزوین» نوشته بود٬ به پاره ای از آداب و رسوم ویژه این مردم پرداخت و توجه زبانشناسان و ایرانشناسان را به آنان معطوف کرد. او در مقاله اش همين طور به وجه تسميه کله بزی ها و نوشته است چون مراغی ها در آیين غریب پيش گویی خویش از بز استفاده می کردند و آن را قربانی می کردند٬ به این لقب معروف شده اند. رسم تفال و پيش گویی با قربانی کردن حيوان٬ رسمی بسيار کهن است. حمد الله مستوفی نویسنده «نزهه القلوب» در قرن هشتم هم به این خصایص ویژه مراغی ها اشاره کرده است:« مردم آنجا مذهب بواطنه داشته اند و جمعی را که مراغيان خوانند به مزدکی نسبت کنند. اما اهل رودبار تمامت خود را مسلمان شمارند» اما ورجاوند درباره وجه تسميه کله بزی ها در مقاله اش به مورد دیگری اشاره کرده است و آورده است که «امکان دارد بز [برای مراغيان] در گذشته به عنوان یک توتم مورد توجه بوده و نشانه مذهب توتم پرستی دوران کهن در اعتقادات کنونی آنها به این صورت متجلی شده است». نویسنده مقاله «سرزمين پریان در خاک مادستان» در پایان این سوال را طرح می کند که « آیا مراغيان و یا به قولی کله بزی ها با آن باورهای بس خلاف عرف٬ همان بازماندگان کنونی پریکانيان «مادی» پری پرست کافر کيش نيستند که شاید زمانی هم در دره طالقان دژی و یا شهری به نام باریکان داشتند و هم در دره مجاور آن٬ دره الموت٬ پراکنده بودند و سپس٬ اندک اندک٬ از دره طالقان به نواحی هر چه کوهستانی تر و دور افتاده تر رانده شدند و تنها در دره الموت پناه جستند؟ و آیا سال ها پيش از این٬ حسن صباح اسماعيلی٬ بدون آگاهی از این خصيصه نامتعارف بودن مردم این نواحی بود که دژ و پایگاه دعوت دگراندیشانه خویش را در این دره دور افتاده صعب العبور بنياد نهاد؟» مراغی ها بر اساس مطالعات جسته و گریخته ای که تا کنون صورت گرفته٬ هر چه و هر که باشند٬ امروز به دليل این که در حوزه پروژه بين المللی الموت قرار گرفته اند و هم به دليل این که گویش آنها امسال از سوی پژوهشکده زبان و گویش های سازمان ميراث فرهنگی به عنوان ميراث شفاهی و ناملموس٬ برای ثبت به یونسکو پيشنهاد شده است٬ مورد توجه همگان قرار گرفته اند. دکتر سعيد عریان٬ ریيس پژوهشکده زبان و گویش و نماینده ایران در اجلاس یونسکو برای تصویب کنوانسيون ميراث معنوی٬ معتقد است که این گویش به دلایل مختلف دارای اهميت فراوان است. او این دلایل را این طور بر می شمارد:«اول این که مراغی گویشی کاملا ایرانی است. در ایران گویش های زیادی وجود دارد که اتفاقا بررسی هم نشده اند و دارای اهميت زیادی هم هستند. اما برای پيشنهاد به یونسکو باید گویشی انتخاب می شد که پراکندگی آن در ایران باشد و کشور دیگری ادعایی در مورد آن نداشته باشد. طبق قانون یونسکو٬ آیين ها٬ مراسم و نمونه هایی که مربوط به ميراث معنوی هستند٬ اگر بين چند کشور مشترک باشد٬ آن کشورها به صورت اشتراکی باید گزارشی تهيه و به یونسکو پيشنهاد دهند. گویش مراغی این ویژگی را دارد که فقط مورد ادعای ایران است. دوم اینکه گویش مراغی گویشی بسيار قدیمی است٬ اگرچه نمی توان با قطعيت درباره ریشه «مادی» آن اظهار نظر کرد. دکتر یارشاطر برای اولين بار به این قضيه اشاره کرده اند. من برای ایشان و تجربيات وسيع ایشان احترام زیادی قائل هستم اما معتقدم که صرف شباهت های خاص ظاهری نمی توان چنين ادعایی کرد. علت عمده ای وجود دارد که نمی شود ریشه گویش مراغی را به طور صریح و مشخص به زبان «مادی» نسبت داد و آن این است که خود زبان «مادی» برای ما به صورت مستقيم شناخته شده نيست و اطلاعات خبرگزاری ميراث فرهنگی 12/2/2015 http://www.chn.ir/NSite/FullStory/Print/?Id=83813 3/3 لينک مطلب: زبان شناسان درباره زبان «مادی» منحصر می شود به تعدادی صورت های باز سازی شده بر اساس شواهد و قراین. یعنی صورت هایی که خود اصل نيستند و باز سازی شده اند. به جز این که تعداد صورت های باز سازی شده هم٬ بسيار کم هستند. ما زمانی می توانيم از ریشه های گویش ها با اطمينان حرف بزنيم که همه نمونه های موجود در ایران را شناسایی کرده باشيم و خصوصيات هر یک را مشخص کرده باشيم. البته گویش مراغی همه ویژگی های یک گویش بازمانده از یک زبان باستانی را داراست: وجود جنسيت٬ وجود حالت تثنيه. این دو ویژگی زبانی در هر زبان یا گویشی که باشد٬ نشان دهنده این است که آن زبان یا گویش خصوصيات و ویژگی های تصریفی خود را حفظ کرده است. گویش مراغی حتی تحولات دوره ميانه را نيز نپذیرفته است. زبان های ميانه دارای یک خصوصيت کلی هستند و آن این که هيچ کدام «تصریفی » نيستند. زبانی تصریفی است که مقوله اسم شامل اسم٬ ضمير٬ صفت و موصولات در آن زبان صرف شود. در زبان های باستانی و نيز گویش مراغی که مورد گفت و گوی ما است٬ جنسيت سه گانه است و درحالت های نحوی٬ شناسه صرفی تغيير نمی کند. با این حساب می دانيم که این گویش٬ گویشی بازمانده از یک زبان باستانی است هر چند که دقيقا نمی دانيم ریشه در کدام زبان دارد. سوم این که یکی از دلایلی که یک گویش یا هر ميراث معنوی به ثبت جهانی می رسد٬ در حال خطر بودن آن پدیده است. گویش مراغی با حدود دو تا سه هزار گویش ور در معرض خطر نابودی است. اگر این گویش به ثبت جهانی برسد توجه دنيا به این گویش جلب می شود و ایران می تواند حمایت هایی از آنان بگيرد تا هم بر این گویش مطالعه کند و هم حتی المقدور از خطر نابودی آن جلوگيری کند. زیرا هر گویشی که نابود شود امکان و ميزان دسترسی زبان شناسان به پيشينه زبانهای ایرانی کمتر و کمتر می شود. چهارم این که پرونده گویش مراغی همراه با گزارش آن تکميل و آماده بود و این فرصت خوبی بود تا این گویش به عنوان پيشنهاد ایران به یونسکو مطرح شود. دکتر حسن رضایی باغ بيدی٬ زبانشناس و مدیر فصل نامه «گویش شناسی» در فرهنگستان زبان و ادبيات فارسی٬ نظر دیگری دارد. او معتقداست:« گویش مراغی ویژگی و شرایط خاصی ندارد تا به عنوان اولين پيشنهاد بعد از نوروز به یونسکو معرفی و پيشنهاد شود. یعنی دارای ویژگی هایی است که بسياری دیگر از گویش های ایرانی این ویژگی را دارند. با این تفاوت که برخی گویش ها بيشتر در خطر نابودی هستند. من معتقدم که گویش های زیاد دیگری هستند که هم به لحاظ زبانی و هم به لحاظ در خطر نابودی بودن٬ این اهميت را داشتند که در قالب یک پرونده به یونسکو پيشنهاد شوند. من از تعداد زیادی گویش می توانم نام ببرم که این ویژگی را دارند. از آن جمله: بشاگردی٬ کورشی٬ ابو زید آبادی٬ ابيانه ای٬ کمزاری. من معتقدم که با انتخاب نادرست در ارائه پرونده به یونسکو برای ثبت در ميراث شفاهی و غير ملموس٬ به گویش وران دیگرگویش های ایرانی که در خطر نابودی هستند٬ ظلم کرده ایم. انتخاب دیگر ایران برای پيشنهاد به یونسکو برای ثبت جهانی در فهرست«شاهکارهای شفاهی و غير ملموس» نوروز است. نوروز٬ یک جشن فراگير و مهم ترین ترین جشن ایرانيان به حساب می آید و به ثبت رسيدنش به جشن بزرگ دیگری مثل «سده» آسيبی نمی زند. اما گویش مراغی در برابر نوروز دارای این اهميت نيست و توجه به آن بی توجهی به دیگر گویش های در حال نابودی به نظر می آید. اگر قرار بود من در ارتباط با گویش های ایرانی٬ پيشنهادی به یونسکو ارائه دهم٬ گویش مراغی الویت پانزدهم من بود.» http://www.chn.ir/ NSite/FullStory/?Id=83813
نظرات شما عزیزان:
|
نوشته شده در چهار شنبه 11 آذر 1394برچسب:گویش مراغی,
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اخبار ورزشی روز دنیا و آدرس varzesh1379.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.ممنون